TITUS
Zahiri Samarqandi, Sindbad-Name
Part No. 20
Previous part

Chapter: 2  
Section / Image: 1  
Page: 68  
Line: 4   و در حرمِ شاه کينزکى بوذ اين جهانى، و مدّتها عاشقِ جمالِ
Line: 5  
اين پسر بوذه، و چون بر کعبهء وصالِ او ظفر نمى يافت، در باديهّ فراقِ او متحّير
Line: 6  
ماند بوذ، و از وصالِ او بخيال خرسند شذه، و در شبهاى يلداى فراق،
Line: 7  
دفترِ مسرّتِ اشتياق، بر طاقِ افتراق نهاذه، و با طايفِ خيالِ جمالِ او،
Line: 8  
از لطايفِ وصالِ او شکايت مى نموذ، و مى گفت:


Line: 9   شعر ‏(تويل)‏
Line: 10  
فلولا رجاءُ الوصلِ ما عِشتَ ساعةًو لولا مکانُ الطيفِ لم أتهجّعِ


Line: 11  
بيت ‏(هزج)‏
Line: 12  
گر تنگِ شکر خريذ مى نتوانمبارى مگس از تنگِ شکر مى رانم


Line: 13   عشقِ دامن گير گريبانِ تدبير گرفت، و با شحنهء سهوت گفت: اگر هيچ وقت
Line: 14  
وصل را تدبيرى، و اجتماع را تقديرى خواهذ بوذ، وقتست کى اين خار از پاى
Line: 15  
بيرون کرده شوذ، و اين درد و فرموذه آيذ. پس بحصرتِ شاه رفت،
Line: 16  
و گفت: اگر رأىِ اعلىِ شاه کى منبعِ جلال، و مطلعِ کمال است، صلاح بينذ
Page: 69   Line: 1  
شاه زاده را بحچرهء بنده فرستذ، کى اين دُرِّ يتيم چون از ماذر يتيم ماند، دايگىِ او
Line: 2  
من کرده ام، و بمهرِ ماذرانش من پرورده ام؛ باشذ کى با من سخن گويذ، و از
Line: 3  
مکنونِ سينه و صميرِ باطن اطلاعى دهذ

Next part



This text is part of the TITUS edition of Zahiri Samarqandi, Sindbad-Name.

Copyright TITUS Project, Frankfurt a/M, 10.12.2008. No parts of this document may be republished in any form without prior permission by the copyright holder.