Strophe: 35 Verse: aدبيرش را همانگه پيش خود خواند Verse: bسخنهاى چو زهر از دل بر افشاند
Strophe: 36 Verse: aفرستادش به هر راهى سوارى Verse: bبه هر شهرى که بودش شهريارى
Strophe: 37 Verse: aز شهرو با همه شاهان گله کرد Verse: bکه بى دين چون شد و زنهار چون خورد
Strophe: 38 Verse: aيکايك را به نامه آگهى داد Verse: bکه خواهم شد به بود ماه آباد
Strophe: 39 Verse: aاز يشان خواند بهرى را به يارى Verse: bز بهرى خواست مرد کارزارى
Strophe: 40 Verse: aز طبرستان و گرگان و کهستان Verse: bز خوارزم و خراسان و دهستان
Strophe: 41 Verse: aز بوم سند و هند و تبت و چين Verse: bز سغد و حدّ توران تا به ماچين
Strophe: 42 Verse: aچنان شد در گهش ز انبوه لشکر Verse: bکه دشت مرو شد چون دشت محشر
This text is part of the TITUS edition of Gurgani, Vis u Ramin.
Copyright TITUS Project,
Frankfurt a/M, 10.12.2008.
No parts of this document may be republished in any form
without prior permission by the copyright holder.