Section / Image: 8 Page: 46 Line: 4سندباذ کى يکى بوذ از جملهء اين هفت حکيم گفت نُحوستى بطالعِ اين Line: 5کوذك متّصل بوذ اکنون آن مناحيس زايل مى شوذ، من اورا قبول کنم و جملهء Line: 6علوم در آموزم، از بهرِ آن آدمى بحيلت مرغ را از هوا در آرذ و ماهى را Line: 7از قعرِ دريا بر آرذ و بهيمهء توسنِ و حشى را اَلوف و مرتاض گردانذ، فيلسوفان Line: 8گفتند: سندباذ بر ما بفصل و علم راجح است، و در ميانِ ما کسى از وى Line: 9مستجمع تر نيست کى روزگار اورا بر افادتِ علومو افاصتِ حکمت و دانش Line: 10مستفرق داشته است، و هر مرغى را کى چينهء تربيت او دهذ با سيمرغ هم Line: 11عنانى کنذ و با طاؤس هم آشيانى نمايذ، و هر جمالى را کى مشّاطگى عقلِ او کنذ Line: 12و حَلِىّ پيرايهء قريحتِ او بندذ بآفتاب برابرى و با ماه هم سرى توانذ کرد، Line: 13نفسِ اورا خواّصِ دمِ مسيحاست و نظرِ اورا تأثيرِ طبعِ کيميا. سندباذ Line: 14گفت: بلى هر چند من حکيم و ێالمم، اما بگفتارِ شما مغرور نشوم و بدندمهء شما Page: 47Line: 1فريفته نگردم، چنانك آن حمدونه بگفتارِ روباه در تله افتاذ، پرسيذند کى Line: 2چگونه بوذ آن داستان باز گوى!
This text is part of the TITUS edition of Zahiri Samarqandi, Sindbad-Name.
Copyright TITUS Project,
Frankfurt a/M, 10.12.2008.
No parts of this document may be republished in any form
without prior permission by the copyright holder.