Section / Image: 11 Page: 51 Line: 5پس بتعليمِشاه زاده مشغول گشت، و آنچ از صُرَف و نُتَف، و نُکَت Line: 6و دقايقِ علوم بود، به بيان و برهان با او ميگفت، و بسمعِ ميمونِ او مى رسانيذ. Line: 7اما بحکمِ آنك شاهزاده در حداثتِ سنّ، ودايتِ صِبا بوذ، آن غُرَر و دُرَر چون Line: 8صَبا مى شمرد، و دل بر تحصيلِ ێلم، تحمّل اعباريمشقّتِ حفظ و تکرار نمى Line: 9نهاذ. تا مدّتى برين گذشت و در خزينهء سينهء او از نقودِ علوم حيچّيز مدّخر Line: 10نشذ، و سنباذ آنچ در وطاى طاقت، و وعاى قدرت او گنجيذ، از تهيم و تعليم Line: 11مجهودِ خويش بذل مى کرد، و در صباح و مسا، بلعلّ و عَسَى، روزگارى مى Line: 12بُرد، و منطظرِ فزصتى مى بوذ، و ساعاتِ سعاد ترا چشم مى داشت، و مى گفت: Line: 13لعّل اللّه يُحدِثُ بعد ذلك أمرﴽ:
Line: 14بيت (هزج) Line: 15مى آموزم تا بتن اندر جانستنتوان دانست بو کى بتوان دانست
Page: 52 Line: 1اين معنى بسمعِ شاه اِنها کردند، تحيّر بر خاطرِ عاطرِ او مستولى شذ، و با خوذ Line: 2گفت: آخر مردِ صيقل به تثبّت و تأنّى از جوهرِ آهنِ ظُلمانى بروزى چند Line: 3آينهء ميکنذ، کى جوهرِ مظلمِ او، در صقالت و صفوت بحدّى مى گشذ، کى عکس نماى Line: 4محاسنِ و صَوَّرَ کُمُ، فاَخَسَن صُوَرَ کُمُ Add.: 64/3مى فردذ، و مُحاکىِ لطايف Line: 5هيآتِ بشر مى شوذ، جنانك مطالعهء آياتِ مجدِ پاذشاهى، و تماشاى رياضِ صنايعِ Line: 6الهى، بواسطهء او ممکن مى گردذ. أجزاى طبيعت و قريحتِ فرزندِمن از آهن Line: 7صلب تر، و از جوهرِ او مظلم تر نيست. بدايعِ تعليم، و صنايعِ اين حکيم را Line: 8اثرى بايستى، و مُقاساتِ رنجهاى اورا کى درين مدّت تحمّل کردست تأثيرى. Line: 9پس با خوذ اين بيت مى گفت:
Line: 12بيت (هزج) Line: 13زين بيش غم زمانه نتوان خوردنچه توان کردن چو هيچ نتوان کردن
This text is part of the TITUS edition of Zahiri Samarqandi, Sindbad-Name.
Copyright TITUS Project,
Frankfurt a/M, 10.12.2008.
No parts of this document may be republished in any form
without prior permission by the copyright holder.