Line: 10پس فرموذ: بدانيذ کى خاطرم را بجانبِ اين فرزند نظرى عظيم و التفاتى Line: 11تمام است، و تا اين غايت منتظر مى بوذم، کى در رياضِ طبعِ او نهالى از عقل Line: 12بثمرهء علم رسذ، يا در چمنِ دلِ او خُصرتى و نَصرتى ظاهر شوذ، کى بسِمَتِ Line: 13علم موسوم و مذکور گردذ، خوذ سندباذ پُتك بر آهنِ سرد مى زذه است Line: 14و بر روى آب نقش مى کرده، و راست گفته اند:
Line: 15شعر (بيت) Line: 16فَقْرُ الجهولِ بلا قلبِ الى اَدَبٍفَقْرُ الحِمَار بلا رَأسٍ الى رَسَنِ
Page: 54 Line: 1بيت (رمل) Line: 2هست بُردن علم و دانش نزدِنادان همچنانك Line: 3پيشِ کر بربط سراى و پيشِ کور آينه دار
Line: 4آخر آوازى در کوهى دهى، صدائى باز دهذ، و در تّلِ ريگ چاهى کَنى. آبى Line: 5پذيذ آيذ، اادتِ تعليم، و افاصتِ تلقينِ سندباذ را اثر کم ازان نبوَذ. مثال داذ Line: 6تا سندباذ را حاصر کردند، واين معانى شرح داذ. و گفت: اسبِ توسنى را کى Line: 7برايصى دهند، تعليمِ رايص در دقايقِ رياصت بهيمه را مُرتاض مى گردانذ، و معلَّم Line: 8و مهذّب مى کنذ، تا باشاراتِ عنان، و حرکتِ رکاب، بر خفيّات و جليّاتِ Line: 9ارادتِ او مطّلع و مُشرِف مى شوذ. توستى را کى باعثِ و حشم است، Line: 10و داع ميکنذ، و طبعِ بهيمى را کى داعيهء بى خويشتنى، و مهيّجِ خليع العذارى Line: 11است، از خوذ دور مى گردانذ، و آن در مدّتى يسير تيسير مى پذيرذ. چرا Line: 12بايذ کى قريحت و جبلّت شاه زاذه، کى از ارومهء کرام، و دوحهء اشراف است، Line: 13با چندين مواظبت و مداومت، و مشقّتِ تعلّم، و محنتِ تعليم، با ادت و حکمت اِلف Line: 14نگيرذ؟ و نهالى کى زيتِ حمنِ دين و دولت، و آرايشِ باغِ ملك و ملّت خواهذ Line: 15بوذ، مثمر نگردذ؟ مگر در تربيت و رعايت جانبِ عزيزِ او غفلت و تقصيرى Line: 16جايز داشته اى؟ سندباذ چون اين مقدّمات بشنيذ بر پاى خاست، و از شاه Line: 17و حاصران دستور خواست، و گفت: بقاى اکابر دولت، و اماثلِ حصرت، در Page: 55Line: 1ظلالِ جلال و مزيدِ اجلال باذ! تمهيدِ اعذار در مقابلهء اين خطاب اگر اجازت Line: 2بوَذبگويم. رمودند: بگوى! سندباذ گفت: بر راى شريفِ بزرگان کى Line: 3ستارگانِ آسمانِ فصل، و رياحينِ بوستانِ عدل اند، پوشيذه نمانذ کى اين Line: 4مدّاح دولتِ عاليه را در فنونِ علوم، و صنوفِ حِکَم ، تجرّى ظاهر است، و در Line: 5تجاربِ حوادث تفکّرى صايب، و مدّتِ عمر در تعليم و تعلّم، و افادت Line: 6و استفادت گذاشتست، و اگر صورتِ اين حال در معرضِ تقصير است، من Line: 7تقصير روا نداشته ام، و هر مُقاسات و اجتهاد کى ممکن گردذ، و تصوّر پذيرذ، Line: 8تقديم نموذه ام. امّا بيتأييدِ آسمانى، و عنايتِ ربّانى، بحيلتِ بشرى، سعداتِ مقصود Line: 9جمال نمى نمايذ، و انواع تدابير، موافقِ انوارِ تقادّير نمى آيذ، و چهرهء مطلوب Line: 10نقاب از چهرهء وجودِ خوذ بر نمى دارذ، ما کُلّ مَنْ طَلَب وَ جَدَّ و جَدَ وَمَا Line: 11کُلّ مَنْ ذَهَبَ وَرَدَ
Line: 12شعر (کامل) Line: 13وَ لَرُبَّمَا فَاتَ المرادُ وما بهِفوتُ و لکنْ ذاكَ بَجْتُ الطالِب
Line: 14و چون حقيقتِاين حال تأمّل مى کنم، کارِ من با شاه زاده همان مزاج دارذ، Line: 15کى پيل و پيل بان با پادشاهِ کشمير. حاصران پرسيذند: جگونه بوذ آن Line: 16داستان؟ بگوى!
This text is part of the TITUS edition of Zahiri Samarqandi, Sindbad-Name.
Copyright TITUS Project,
Frankfurt a/M, 10.12.2008.
No parts of this document may be republished in any form
without prior permission by the copyright holder.